فهرست مطالب
Toggleوقتی رباتهای هوش مصنوعی بتوانند مقادیر نامحدودی از محتوای مصنوعی را تقریبا رایگان تولید کنند، همه چیز در مورد ظاهر اینترنت – و همه چیز در مورد نحوه دسترسی ما به اطلاعات – تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، یافتن و شناسایی محتوای ساخته شده توسط انسان در دریای بیکران مقالات، کتابها، موسیقی، ویدئوها و تصاویر ساخته شده توسط رباتها غیرممکن خواهد شد. در حال حاضر اکثر مردم نمیتوانند تفاوت بین آثار هنری، موسیقی، نویسندگی و ویدئو را که توسط انسان و ربات ایجاد شده است تشخیص دهند.
این مسئله نیاز مبرم به فناوری را ایجاد میکند که به ما امکان دهد نوشتهها، آثار هنری و موسیقی ساخت بشر را در اینترنت پیدا کرده و اصالتشان را تأیید کنیم. در غیر این صورت، نمیتوانیم انتخاب کنیم که محتوای ساخت بشر با ایدههای انسانی را ببینیم یا محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی با ایدههای سانسور شده (انتخاب شده توسط کنترلکنندگان هوش مصنوعی).
این وضعیت یک سوال وحشتناک هم ایجاد میکند: حتی اگر بتوانیم تأیید کنیم که محتوا ساخت بشر است (شاید با فناوری بلاک چین)، آیا مردم در آینده واقعا ترجیح میدهند از نوشتهها و ویدیوهای ساخت بشر استفاده کنند یا محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی؟
مسئله موجود
به زودی تمام محتوای اینترنتی، برنامههای تلویزیونی، متون، موسیقی و هنر ممکن است با هوش مصنوعی تولید شوند. از اواخر سال ۲۰۲۱، یک الگوریتم هوش مصنوعی پیشرفته برای نوشتن – به نام GPT-3 – در دسترس توسعهدهندگان قرار گرفته است. این مدل زبان پیشرفته از فناوری هوش مصنوعی یادگیری عمیق برای ایجاد متنی استفاده میکند که از محتوای نوشته شده توسط انسان قابل تشخیص نیست. سیستمهای هوش مصنوعی مشابه همچنین میتوانند تصاویر، ویدیوها و موسیقی مصنوعی ایجاد کنند که از مشابههای ساخته شده توسط انسان قابل تشخیص نیستند.
به گفته تیموتی شوپ، مشاور ارشد موسسه مطالعات آینده کپنهاگ (CIFS) «در سناریویی که GPT-3 از کنترل خارج شود، اینترنت کاملا غیرقابل تشخیص خواهد بود.» شوپ پیشبینی میکند که ۹۹ تا ۹۹.۹ درصد از کل محتوای اینترنت تا سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ توسط هوش مصنوعی تولید خواهد شد.
سوفی هویتود آینده پژوه در فوریه ۲۰۲۲ در مطلبی برای CIFS چنین اظهار داشت:
«بر کسی پوشیده نیست که توسعه محتوای تولید شده به طور خودکار با پردازشگرها و تولیدکنندگان زبان طبیعی مانند GPT-3 در حال رونق است. GPT مخفف Generative Pre-trained Transformer است و یک مدل زبان است که بر اساس تریلیونها کلمه از اینترنت آموزش داده شده است. این سیستم را OpenAI ایجاد کرده که توسط ایلان ماسک تأسیس و توسط مایکروسافت تأمین مالی شد.
به طور خلاصه، این یک مدل زبان است که از یادگیری عمیق برای تولید متنی شبیه انسان استفاده میکند. نسخه کامل GPT-3 شامل ۱۷۵ میلیارد پارامتر است، اما مدلهای دیگری مانند Wu Dao 2.0 منتشر شده است که دارای ۱.۷۵ تریلیون پارامتر است. در اوایل سال جاری، OpenAI DALL-E را منتشر کرد که از نسخه ۱۲ میلیارد پارامتری GPT-3 برای تفسیر ورودیهای زبان طبیعی و تولید تصاویر مربوطه استفاده میکند. DALL-E اکنون میتواند تصاویری از اشیاء واقعی و همچنین اشیایی که در واقعیت وجود ندارند ایجاد کند.»
در نهایت، بیشتر برنامههای تلویزیونی، فیلمها و موسیقی نیز به صورت خودکار تولید میشوند و تعاملیتر و بینهایت سرگرمکنندهتر و اعتیادآورتر خواهند بود. تصور کنید میخواهید بازسازی فیلم کلاسیک کازابلانکا را ببینید، اما این بار با بازی برد پیت. به سادگی از هوش مصنوعی بخواهید و آن یک نسخه کاملا جدید از فیلم را متناسب با اولویتهای شما ارائه میکند – با تنظیمات جدید طرح و داستان برای انعکاس ارزشهای اجتماعی و جهانبینی بهروز شدهای که هوش مصنوعی (و کنترلکنندههای آن) میخواهند برای شما تبلیغ کنند.
به طرز وحشتناکی، محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی در آینده به قدری جالب و اعتیادآور خواهد بود که برای شما اهمیتی نخواهد داشت که جهان بینی را ترویج میکند که با آن موافق نیستید. برای بسیاری از افراد و کودکان، مصرف این محتوا بسیار سرگرم کنندهتر از گذراندن وقت با دوستان و خانواده در دنیای واقعی خواهد بود. اگر فکر میکردید اعتیاد به گوشیهای هوشمندتان بد است، منتظر بمانید تا گوشی هوشمندتان با محتوای مهندسی شده علمی که سفارشیسازی شده است شما را سرگرم کند تا تمام نقاط لذت، اعتیاد، دوپامین و سرگرمی شما را تحریک کند.
همین حالا هم نمیتوانیم تفاوت بین محتوای تولید شده توسط ربات و انسان را تشخیص دهیم
به نظر واضح است که در سالهای آینده، محتوای نوشته شده با هوش مصنوعی، محتوای نوشته شده توسط انسان در اینترنت را که در حال حاضر برای یافتن اطلاعات و پاسخها به آنجا مراجعه میکنیم، از بین میبرد. به عبارت دیگر، یافتن محتوای ساخت بشر سختتر و سختتر خواهد بود. حتی وقتی به یک مقاله یا ویدیوی ساخته شده توسط انسان برخورد میکنیم، چگونه باید مطمئن شویم که توسط یک ربات ایجاد نشده است؟ در حال حاضر، بسیاری از ما نمیتوانیم تفاوت را تشخیص دهیم.
در سال ۲۰۱۹، یک محقق ثابت کرد که میتواند نوشتههای تولید شده توسط هوش مصنوعی را ایجاد کند که آنقدر واقعی است که مقامات دولتی ایالات متحده نمیتوانند تشخیص دهند توسط یک انسان نوشته نشده است. نتیجه کار این شد که آنها آن متن را به عنوان محتوای نوشته شده توسط انسان پذیرفتند. همان دانشمند آزمایش تورینگ را انجام داد تا مشخص کند آیا انسانهایی که به طور خاص برای تشخیص متن تولید شده توسط هوش مصنوعی آموزش دیدهاند، میتوانند بین محتوای نوشته شده ربات و انسان تمایز قائل شوند یا خیر. آنها فقط در ۵۰ درصد مواقع موفق شدند.
اگر تحقیقات فوق مربوط به سال ۲۰۱۹ است، تصور کنید که امروزه رباتهای هوش مصنوعی چقدر در تولید محتوا پیشرفت کردهاند. سپس تصور کنید چه اتفاقی میافتد وقتی رباتهای هوش مصنوعی وانمود میکنند که انسان هستند و شروع به نوشتن و ایمیل زدن به نمایندگان کنگره میکنند.
در مورد تصاویر ایجاد شده توسط هوش مصنوعی در آگوست ۲۰۲۲، Tidio تحقیقاتی را انجام داد تا دریابد که آیا مردم میتوانند تفاوت بین تصاویر تولید شده توسط هوش مصنوعی و تصاویر تولید شده توسط انسان را تشخیص دهند یا خیر. در ادامه نتایج این مطالعه آمده است:
«در برخی از گروههای نظرسنجی، ۸۷ درصد از پاسخدهندگان، تصویری که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده است را با عکس واقعی یک شخص اشتباه گرفتهاند. تنها ۶۲ درصد از پاسخ دهندگان علاقهمند به هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی توانستند به بیش از نیمی از سوالات به درستی پاسخ دهند. در میان پاسخ دهندگان باقیمانده، بیش از ۶۴ درصد در بیشتر اوقات اشتباه میکردند.»
همه چیز مصنوعی خواهد بود. رباتهای هوش مصنوعی از محتوای هوش مصنوعی برای نوشتن محتوای بیشتر استفاده میکنند. رباتهای هوش مصنوعی با افراد واقعی مصاحبه میکنند و ویدیوها و پستها را از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی – مانند توییتر و فیسبوک – رصد میکنند تا اخباری را برای گزارشدهی پیدا کنند.
این به هوش مصنوعی اجازه میدهد تا نبض عقاید انسان را نیز درک کند و نحوه چرخش و هدایت آن را تعیین کند. با ارائه ایدهها و استدلالهای خاص در محتوای آنها و با خفه کردن همه نظرات جایگزین، هوش مصنوعی میتواند کنترل روایت را در دست بگیرد. حتی سازندگان انسانی در هنگام ایجاد نوشتار، ویدیوها و موسیقی خود به محتوای هوش مصنوعی برای تحقیق اعتماد خواهند کرد.
علاوه بر این، با نظارت بر رسانههای اجتماعی، هوش مصنوعی بهتر و بهتر میشود و با محتوا، نوشتار، هنر، موسیقی و ویدئوهای خود، گفتمان و اندیشه عمومی را هدایت و جهت دهی میکند. فرار از این جریان اطلاعاتی ایجاد شده توسط هوش مصنوعی برای هر انسانی سخت یا حتی غیرممکن خواهد بود.
برای تکمیل اوضاع برای شرکتها و دولتهای مستبد، نویسندگان و پلتفرمهای هوش مصنوعی متمرکز خواهند بود و توسط چند کنترلکننده انسانی اداره میشوند – مانند مایکروسافت که یک میلیارد دلار برای توسعه فناوری نوشتن GPT-3 سرمایهگذاری کرد. در نهایت، کسانی که پلتفرمهای هوش مصنوعی را در اختیار دارند و آنها را کنترل میکنند، تعیین خواهند کرد که نویسندگان هوش مصنوعی اجازه دارند روی چه موضعگیریها و نظراتی تمرکز کنند، از آنها دفاع کنند، بحث کنند و شواهدی برای آن ارائه کنند. این رباتها هر صدایی را که با نسخه رسمی تایید شده «حقیقت» در تضاد باشد، خاموش خواهند کرد.
در نهایت، آیا هوش مصنوعی میتواند به اندازه کافی هوشمند و خودآگاه شود تا حتی کنترل کنندههای انسانی خود را فریب دهد؟ آیا این قبلا اتفاق افتاده است؟ آیا داشتن توانایی شناسایی، جستجو و خواندن محتوای تایید شده توسط انسان خوب نیست؟
ایدههای منحصر به فرد و متفاوت از بین میروند
با گسترش دخالت هوش مصنوعی در تولید محتوا، ایدههای منحصر به فرد و متفاوت از بین میروند و در نطفه خفه میشوند. ما دیگر نمیتوانیم از طریق جستجوهای اینترنتی آزادانه امکانی برای بحث، تبادل نظر یا پیدا کردن ایدههای جدید داشته باشیم. سیستمهای هوش مصنوعی محتوای زیادی تولید میکنند که انسانهایی با ایدههای جدید، مخالف، خلاقانه یا متفاوت در آن غرق خواهند شد. یافتن یک جواهر فکری اصلی در این دریای محتوای هوش مصنوعی تقریبا غیرممکن خواهد بود.
دیگر نیازی به سانسور نخواهد بود زیرا ۹۹.۹ درصد صداها یک موقعیت خاص را حفظ میکنند – موقعیت کسانی که ذهن هوش مصنوعی را کنترل میکنند. نه تنها یافتن و شناسایی محتوای نوشته شده توسط انسان دشوار خواهد بود، بلکه محتوای تولید شده توسط انسان نیز خسته کننده و کمتر جالب خواهد بود.
پلتفرمهای هوش مصنوعی در حال آزمایش استراتژیهای نوشتاری، محتوا و تعامل مختلف بر روی ما هستند تا تعیین کنند کدامیک بهترین کارایی را دارند. آنها با نمایش محتوا برای ما – و ردیابی واکنشهای ما – توانایی خود را برای جلب توجه انسان با محتوا، هنر و نوشتار تکمیل میکنند. واضح است که آنها به زودی در توانایی خود در ارتباط و تعامل با مخاطبان بهتر از خالقان انسانی خواهند بود. فرار از این ماتریس تفکر و محتوای متمرکز، برای تفکر آزادانه، پیشبرد ایدههای جدید، دنبال کردن سرمایهگذاریهای تجاری جدید و رقابت با شرکتهای قویتر، سختتر از هر زمان دیگری خواهد شد.
پرتو امید: آیا درمان در خود چالش وجود دارد؟
شاید درمان این سیل محتوای هوش مصنوعی را بتوان در خودش پیدا کرد. نوآوری فناورانهای وجود دارد که باید توسعه داده شود و میتواند به تشخیص محتوا کمک کند.
- آیا میتوان از فناوری برای تأیید محتوای ساخته شده توسط انسان استفاده کرد؟ آیا میتوان از فناوری بلاک چین برای ایجاد یک امضای دیجیتالی استفاده کرد که ثابت کند انسان چیزی ساخته است؟ آیا میتوان از فناوری بلاک چین برای ایجاد یک رکورد دائمی از تمام محتوای ایجاد شده توسط انسان از هم اکنون و گذشته استفاده کرد تا از ویرایش تاریخچه توسط هوش مصنوعی جلوگیری شود؟
- اگر راهی برای تأیید اینکه چیزی از طریق امضای بلاک چین ساخته شده است وجود داشت، آیا میتوانید موتور جستجویی داشته باشید که فقط به دنبال محتوای انسانی تأیید شده باشد؟ به این ترتیب، جستجوگران اینترنتی میتوانند خود را از قرار گرفتن مداوم در معرض یک «واقعیت» مبتنی بر هوش مصنوعی جدا کنند.
- شاید راه حل مانند یک NFT عمل کند و تنها دارنده یک کلید تأیید شده متعلق به انسان بتواند تحت یک امضای دیجیتال خاص محتوا منتشر کند. روی روند تأیید – و صداقت دارنده کلید – هنوز باید کار شود، اما همه چیز آسان خواهد بود.
این راهحلها مشکلات بالقوهای هم دارند: حتی اگر امکان پذیر باشد، خالقان انسانی گواهی شده همچنان به شدت تحت تأثیر حجم عظیم محتوای هوش مصنوعی در اینترنت قرار میگیرند. برای سازندگان محتوای انسانی سختتر است که مستقل فکر کنند، زیرا مردم، نویسندگان و هنرمندان به ایدههای منحصربهفرد، بدیع و متفاوت کمتری دسترسی خواهند داشت.
همچنین، نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی بیش از هر چیزی که انسان میتواند خلق کند، سرگرمکننده، جالب توجه و اعتیادآور خواهد بود. آیا عموم مردم آنقدر مجذوب محتوای هوش مصنوعی خواهند شد که نتوانند از راه حلی مانند این استفاده کنند؟
برای پاسخ به این سوال، به میلیویه باتیستا مراجعه کردیم، کسی که توسط Quantum Baker در ATROMG8، یک فضای رسانه اجتماعی که او ایجاد کرده و عاری از جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای مبتنی بر هوش مصنوعی است، صحبت میکند. باتیستا چشمانداز امیدوارکنندهتری ارائه میدهد:
«درست مانند بسیاری از چیزهای دیگر در زندگی، مردم نظرات انسانی را بیشتر ترجیح میدهند و به دنبال چیزهای واقعی میگردند، به خصوص اگر بتوانند از صحت نظر و ورودی مطمئن باشند. مثل الماس است. ما سالهاست که میتوانیم الماسهای مصنوعی با کیفیت بسیار بهتر بسازیم، اما الماسهای طبیعی همیشه رتبه بالاتری دارند.»
انسانها بهطور طبیعی جذب چیزهای کمیاب و زیبا میشوند، بهخصوص زمانی که امکان اثبات واقعی بودن آنها وجود داشته باشد. اگر محتوای تولید شده توسط انسان به الماس درخشان و ارزشمند در دریای تاریک جعلی تولید شده توسط هوش مصنوعی تبدیل شود، شاید مردم فناوری مورد نیاز برای اثبات صحت آن را توسعه دهند.
جمع بندی
این مسئله صرفا محدود به نویسندگان محتوا نیست. اگر نمینویسیم، فکر نمیکنیم، خلق نمیکنیم، و ابراز نمیکنیم – فقط مصرف میکنیم – آیا در فکر تنبل و از خود راضی نمیشویم؟ آیا چیزی را که ما را انسان میکند از دست نمیدهیم؟ یا آیا قبلا آن را گم کردهایم؟
وقتی ۹۹.۹ درصد از محتوا، سرگرمیها و ایدههایی که مصرف میکنیم – از جمله برنامههای تلویزیونی، کتابها، مقالهها، موسیقی و به طور کلی آثار هنری – توسط رباتهای هوش مصنوعی با گروههای کوچکی از مردم، شرکتها و دولتها ایجاد میشوند، چه اتفاقی برای ما میافتد؟ سوفی ویتود یک پاسخ بالقوه ارائه میدهد:
«سوال بزرگ این است که اگر فضای تمرکز اینترنت فعلی را با آیندهای که در آن هوش مصنوعی محیطی پویا را در متاورس ایجاد میکند ترکیب کنید، چه اتفاقی میافتد؟ و وقتی این را با توسعه رسانههای مصنوعی و موجودات مجازی در متاورس ترکیب کنید، چه اتفاقی میافتد؟ سناریوهای دیستوپیایی میتوانند با جعلهای عمیق، اخبار جعلی و اطلاعات نادرست در متاورس هجوم آورند.»
ویتود معتقد است که این منجر به ایجاد محتوای اخلاقی داخلی میشود و متاورس را به یک فضای مشترک مجازی مبتنی بر مجموعه جدیدی از ارزشها و یک هنجار اخلاقی تبدیل میکند. اما این ترسناکتر است! چه کسی درباره «مجموعه جدید ارزشها و منشور رفتار اخلاقی» که برای همه محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی اعمال میشود، تصمیم میگیرد؟
آیا این دولتهای محلی، دولتهای فدرال، تکنوکراتها، دیکتاتورها، قدرتهای بزرگ فناوری یا مقامات مذهبی خواهند بود که تصمیم میگیرند چه ایدهها و «حقیقتهایی» را ببینیم؟ آیا این شرکتهای چند ملیتی هستند که مالک، ایجاد و کنترل کننده فناوری هستند که این تصمیمها را میگیرند؟ یا این خود هوش مصنوعی است که ارزشها و اخلاق ما را تعیین میکند.
در نهایت، اگر در میان مردم علاقهای به پرداخت هزینههای ناچیز برای هنر و محتوای دستساخته وجود نداشته باشد، آنگاه تعداد اندکی از خالقان انسانی که باقی میمانند، نمیتوانند با سیستمهای هوش مصنوعی که در سالها و دهههای آینده تکثیر میشوند، رقابت کنند.
این سیستمها میدانند که چگونه ما را معتاد کنند، چگونه ما را مجذوب کنند، و چگونه ما را به شیوههایی سرگرم کنند که باورهای ما را هدایت کند، ارزشهای ما را دستکاری کند، ما را متقاعد به خرید محصولات، تحریف گفتمان سیاسی و حتی تحریک به ناآرامی اجتماعی، خشونت، و جنگ کنند. علیرغم این که هوش مصنوعی در تاثیر بر محرکهای اعتیاد عاطفی، سرگرمی و دوپامین بهتر میشود، تصمیم گرفتیم ایمان را حفظ کنیم. اگر بتوانیم بفهمیم که چگونه میتوانیم تأیید کنیم که چه محتوایی ساخته دست بشر است – و چه محتوایی ساختگی است – احتمالا علاقه به محتوای واقعی پایدار خواهد ماند.